آوا
آوا، به صداهای گفتاری گویند. آواشناسی نیز دانش بررسی آواها و صداهای گفتاری است. این دانش که بخشی از زبانشناسی بشمار میآید با بررسی سرشت آواها و شیوههای تولید آنها سر و کار دارد.
واژهٔ «آوا» در اشعار شاعرانی چون رودکی، فردوسی، عنصری، منوچهری، ناصرخسرو، سنائی و خاقانی به کار رفته است.

آواشناسی
آواشناسی شاخه ای از زبان شناسی است که مطالعه اصوات گفتار انسان را تشکیل می دهدو با خواص فیزیکی اصوات گفتاری (آواها) ارتباط دارد که عبارتند از: تولید فیزیولوژیکی آن ها، خواص آکوستیک، درک مخاطب و وضعیت نروفیزیولوژیکی. از سوی دیگر، واج شناسی به تعیین مشخصات گرامری چکیده سیستم های اصوات مربوط می شود.
پیشینه
آواشناسی در سال 2500 پیش از میلاد مسیح در هند باستان مورد مطالعه قرار گرفته و تعریف پانینی از مکان و طرز گفتار اصوات صامت در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح به سانسکریت برمی گردد. امروزه الفبای هندی اصلی، حروف صمات خود را مطابق با دسته بندی پانینی منظم کرده اند. یونانیان باستان نیز نخستین افرادی تلقی می شوند که یک سیستم نوشتاری را برای الفبای آوایی ارائه کردند. آواشناسی مدرن با الکساندر ملویل بل آغاز شد که کتاب "گفتار مرئی" او سیستمی از نشانه های دقیق را برای نوشتن اصوات گفتاری فراهم می نمود. مطالعه آواشناسی در اواخر دهه نوزدهم به سرعت رشد کرد که بخشی از آن ناشی از ابداع آواسنج (فنوگراف) بود که اجازه می داد تا سیگنال گفتار ثبت شود. آواشناسان قادر بودند چندین بار سیگنال گفتار را بازپخش کرده و از فیلترهای آکوستیک برای آن سیگنال استفاده نمایند. اما برای انجام این کار باید قادر به استنتاج دقیق تری در مورد طبیعت آکوستیک سیگنال گفتار می بودند. لودیمار هرمان با استفاده از آواسنج ادیسون خواص طیفی اصوات صامت و صدادار را بررسی کرده و در این مقالات بود که اصطلاح "مرکب" برای نخستین بار معرفی شد. همچنین هرمان صداهای ضبط شده صداداری را که با آواسنج ادیسون ساخته شده بود، در سرعت های متفاوتی بازپخش کرد تا نظریات تولید حروف صدادار ویلیس و ویتستون را آزمایش کند.
زمینه های فرعی
آواشناسی به عنوان یک رشته تحقیقاتی دارای سه شاخه اصلی است:
آواشناسی تفصیلی به تفصیل گفتار مربوط می شود؛ یعنی موقعیت، شکل و حرکت تفصیل دهنده ها یا اعضای گفتاری مانند لب ها، زبان و تاهای دهانی
آواشناسی آکوستیک با آکوستیک گفتار ارتباط دارد: خواص طیف سنجی امواج صدای تولید شده توسط گفتار مانند فرکانس، شدت و ساختار هارمونیک آن ها.
آواشناسی ممیزی با درک گفتار متناسب است: درک، دسته بندی و شناسایی اصوات گفتاری و نقش سیستم ممیزی و مغز در این فرایند.
آوانگاری
آوانگاری فونتیک سیستمی برای نوشتن آوای اصوات است که در زبان گفتاری یا زبان ایمایی ایجاد می شود. در شناخته شده ترین سیستم برای آوانگاری فونتیک یعنی الفبای آوانگاری بینالمللی (IPA) از نقشه برداری یک به یک بین آواها و نمادهای نوشتاری استفاده می شود.طبیعت استانداردشده IPA به کاربران آن اجازه می دهد تا آواها، گویش ها و لحن های زبان های مختلف را به درستی و به طور جامع بنویسند.IPA , نه تنها برای مطالعه آواشناسی، بلکه برای آموزش زبان، بازیگری حرفه ای و آسیب شناسی گفتار ابزار مفیدی است.
کاربردها
کاربردهای آواشناسی عبارتند از:
آواشناسی مباحثه ای که عبارت است از کاربرد آواشناسی (علم گفتار) برای اهداف (قانونی) مباحثه ای
شناسایی گفتار یعنی آنالیز و آوانویسی گفتار ضبط شده با استفاده از یک سیستم کامپیوتری
ارتباط با واج شناسی
برخلاف آواشناسی، واجشناسی عبارت است از مطالعه چگونگی الگوپذیری اصوات و ایماها در داخل و بین زبان ها که چنین مسائلی را با سطوح و جنبه های دیگر زبان مرتبط می کند. آواشناسی با خواص تفصیلی و آکوستیک اصوات گفتاری، چگونگی تولید شدن آن ها و چگونگی درک آن ها ارتباط دارد. آواشناسان می توانند به عنوان بخشی از این بررسی به خواص فیزیکی کنتراست های صدای معنادار و یا معنای اجتماعی کدگذاری شده در سیگنال گفتار (مانند جنسیت، مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و غیره) بپردازند. با این حال یکی از بخش های اساسی تحقیقات انجام شده در زمینه آواشناسی به عناصر معنی دار موجود در سیگنال گفتار مربوط نمی شود. درحالی که به شکل گسترده ای در مورد این مسئله موافقت شده که واج شناسی ریشه در آواشناسی دارد، شاخه متمایزی از زبان شناسی است که به اصوات و ایماها به عنوان واحدهای چکیده (مانند ویژگی ها، واج ها، وزن ها، هجاها و غیره) و تغییر شرطی آن ها (مثلا از طریق قوانین آلوفونیک، محدودیت ها و یا قوانین اشتقاق آن ها) مربوط می شود.واج شناسی از طریق دسته ای از ویژگی های متمایز با آواشناسی ارتباط دارد که نمایش چکیده واحدهای گفتاری را برای ایماهای تفصیلی، سیگنال های آکوستیک و یا نمایش های ادراکی مجسم می کند.
آوانگار
آوانگار، یک نویسه است که نشانگر یک آوا (صدای گفتار) بوده و یا ترکیبی از چند آوا است (به مانند حروف الفبای لاتین). آوانگار با واژهنگار که نشانگر یک واژه یا تکواژ است، ناهمسان میباشد.
زبان معیار
زبانی است که دانش آموختگان و فرهیختگان آن را چه در نوشتار و چه در گفتار به کار میگیرند.زبان معیار آن گونهی زبانی است که در مطبوعات به کار میرود و در مدارس تدریس میشود. علاوه بر این، زبان گونهای است که افراد تحصیل کرده بدان تکلم میکنند و در پخش اخبار و سایر موقعیتهای مشابه به کار میرود.زبان معیار گونهای معتبر از یک زبان است که بیشتر به وسیلهی گویندگان تحصیلکردهای که در مراکز فرهنگی و سیاسی یک کشور زندگی میکنند، به کار میرود. این گونه غالباً زبان رسمی در آموزش، رسانههای گروهی، نوشتار و سایر موقعیتهای مشابه است.زبان معیار زبانی است که در ورای لهجههای محلی و اجتماعی رایج در یک کشور قرار دارد و وسیلهی ارتباط اجتماعی، علمی و ادبی کسانی است که ممکن است در شرایط دیگر به لهجههای محلی یا اجتماعی خاص خود تکلم کنند. این زبان معمولاً همان زبان درس خواندگان است و غالباً با زبان نوشتار یکی است.زبان معیار یکی از گونههای زبانی رایج در جامعه زبانی است که با تغییراتی كه در صورت و ساخت و نیز نقش و كاركرد آن ایجاد میگردد از سوی اكثر افراد جامعه زبانی به عنوان الگوی زبانی معتبر پذیرفته میشود و در نوشتارهای رسمی و گفتارهای برنامه ریزی شده به كار میرود.هر زبانی با توجه به شرایطی مانند تعلق اهل آن به منطقه جغرافیایی و طبقهی اجتماعی معین و جنسیت و قومیت و سن و تحصیلات سخنگویان، گونههای متعددی دارد که از میان آنها یک گونه اعتبار بیشتری دارد، این گونهی خاص زبان معیار نامیده میشود.
ویژگیها
با توجه به این تعریف باید دید که چه گونهای از زبان میتواند به آن درجه برسد که دانش آموختگان و فرهیختگان آن را به کار گیرند. به نظر بارچ گونه زبانی که بتواند به طور طبیعی به زبان معیار تبدیل شود باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
یک گروه معتبر سیاسی و اقتصادی و تحصیلی آن را به کار برند.
دارای ادبیات تاریخی و نویسندگان بزرگ باشد.
در یک منطقه مرکزی جغرافیایی رواج داشته باشد.
همچنین رنجبر نیز سه ویژگی دیگر بدان میافزاید:
سهولت گویش.
تعداد گویشوران اصیل و غیر اصیل در مقایسه با سایر گونههای زبان.
محبوبیت و مقبولیت گویش در بین گویشوران سایر گویشها.
زبان رسمی
زبان رسمی به زبانی گفته میشود که به طور قانونی در کشور، و یا منطقهای از کشور که از توانایی وضع قوانین خاص آن منطقه برخوردار است، انتخاب شدهاست.
معمولاً زبان رسمی زبانی انتخاب میشود که اکثریت جمعیت به آن سخن گویند (زبان ملی). اما به دلیل وجود جامعههای چندزبانه و یا به دلیل حفظ وحدت ملی یک کشور ممکن است که این دو بر هم منطبق نباشند و یا زبان ملی یکی از زبانهای رسمی باشد.
همچنین برخی سازمانهای جهانی، جهت ساماندهی ارتباطات و جلسات، برای امور خود زبان رسمی تعریف میکنند. برای نمونه، سازمان ملل متحد، شش زبان به عنوان زبان رسمی تعریف کرده است.
زبان مشترک
زبانی است که به عنوان زبان میانجی برای برقراری ارتباط سخن گویان زبانها و گویشهای گوناگون، در مقیاس کشوری، به کار میرود. زبان رسمی و زبان مشترک در ایران فارسی است، اما همیشه این دو با زبان معیار منطبق نیستند، مثلاً یک کرمانشاهی و یک اصفهانی با آنکه هر دو از زبان رسمی و مشترک برای ارتباط برقرار کردن با هم استفاده میکنند ولی مشخصاً زبان معیار را به کار نمیبرند.
زبان گفتاری
گفتار صورت اصیل و ابتدایی زبان است. در زبان معیار گفتاری تلفظ و ویژگیهای لهجهای و آهنگی کلام بیشترین اهمیت را دارد. گونهٔ زبان معیار در ایران آن است که در بین افراد تحصیل کرده و دارای پایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر رایج است. به علت مرکزیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تهران، زبان گفتاری رایج در بین تحصیلکردگان تهران، زبان معیار گفتاری در ایران است. زبان معیار گفتاری با زبان محاوره یکی است.رخی از نویسندگان نیز زبان گفتاری را زبان شکسته مینامند.
زبانگونهٔ فردی
گونهٔ فردی نظام زبانی یا به عبارت دیگر شیوهٔ خاص گفتار (و نوشتار) یک فرد معین است، در نظام کلی یک زبان بخصوص.
زبانگونهٔ سنی
سن نیز میتواند از عوامل ایجاد تفاوت در گونهٔ زبانی باشد، مثلاً واژگان، ساختارهای دستوری و آواهای زبانی که جوانان به کار میبرند گاهی با آنچه سالخوردگان به کار میبرند متمایز است.
زبانگونهٔ شغلی و تحصیلی
که از آن به عنوان «زبان حرفه ای(کَنت)» نیز یاد میشود. افرادی که عضو یک جامعهٔ حرفهای هستند و یا تحصیلات مشترکی دارند، دارای اشتراکاتی هستند که گونهٔ شغلی و تحصیلی را به وجود میآورند. البته زبانهای رمزی و تفننی (آرگو) مانند زرگری را نمیتوان از گونههای زبان حرفهای به شمار آورد.
زبانگونهٔ جنسی
جنسیت گاهی باعث بروز تفاوتهایی در سطح واج، واژگان و یا دستور میشود، چنانکه برخی اصطلاحات و یا ساختها در فارسی زنانهاست و برخی مردانه و مثلاً مردی را که اصطلاحات زنانه به کار میبرد در فرهنگ ما « اِ وا خواهر» مینامند.
زبانگونههای جغرافیایی
که از آن به عنوان لهجهنیز یاد میشود و از مشخصههایی است که به محل تولد و سکونت مربوط میشود مثلاً لهجهٔ اصفهانی، لهجهٔ کرمانی و ...
زبانگونههای اجتماعی – اقتصادی
طبقات اجتماعی گوناگون در هر جامعه، الگوهای رفتاری درون گروهی مشترک دارند... رفتار زبانی نیز به طور کلی بخشی از رفتار اجتماعی محسوب میشود.
زبان عامیانه
زبان عامیانه گونهای است که در میان قشرهای بی سواد و کم سواد و دارای مشاغل کم اعتبار رواج دارد.
تکرار گفتار
تکرار گفتار (به انگلیسی: Speech Repetition) توسط یک شخص، از واکهی گفته شده که توسط شخص دیگری ساخته شدهاست، تولید میشود. (تکرار گفتار) مستلزم داشتن این توانایی است که افراد صدایی را که از تلفظ صوتی شخص دیگری میشنوند، دریافت کرده و بصورت آوای خروجی مشابهی، از دستگاه صوتی خود تولید کنند.
این تقلید خروجی ورودی گفتار، اغلب بطور مستقل از درک گفتار رخ میدهد. مثل دنبال کردن گفتار، زمانی که یک شخص بطور ناخودآگاه کلمات شنیده شده درگوشی تلفن را بیان میکند. یا شرایط آسیب شناختی پژواک، گویی چنان که افراد خودشان کلماتی را که از راه دور میشنوند، تکرار میکنند. این ارتباط برای تکرار گفتار کلمات در مغز برای تکرار گفتار جدا شدهاست. تکرار گفتار در جریان روند گفتار پسین اتفاق میافتد، درحالی که درک گفتار در جریان روند گفتار پیشین رخ میدهد. تکرارها اغلب توسط این مسیر در جملات فی البداهه بطور فوری یا بعد از تاخیر در حافظه واج شناسی ناآگاهانه ثبت شدهاند.
در انسان، توانایی برای ترسیم تلفظ صوتی ورودی شنیداری، در خروجی متحرک، درسطح بالایی توسعه یافتهاست. در این میان توانایی کپی کردن، یک نقش بحرانی را درپیشرفت سریع یک بچه در کلمات گفته شدهاش ایفا میکند. در بچههای بزرگتر و بزرگسالان هم اهمیت این موضوع هنوز باقیمانده است. چرا که این امر آنها را به ادامه یادگیری نامها و کلمات جدید و زبانی دیگر قادر میسازد. چنین تکراری برای ترویج زبان از یک نسل به نسلی دیگر هم ضروری است. به علاوه اینطور پیشنهاد شده بوده که واحدهای واجی که خارج از گفتار ساخته شده، بوسیله روند توسعه و ارسال کلمات انتخاب شدهاند. بدلیل اینکه بچهها ترجیحاً کپی کردن کلمات واحدهای ابتدایی را به لحاظ آسانتر بودن، تقلید میکردند.
فراگیری
تقلید صدا به سرعت اتفاق می افتد. کلمات میتوانند در ۲۵۰-۳۰۰ میلی ثانیه هر دو طبیعی (درطی سایه گفتار وهنگام تکرار گفتار توسط افراد عقب افتاده).تقلید ازهجای سخن شاید حتی سریعتراتفاق بیفتد.مردم صدای دوم درهجای [ao]را زودترتقلید می کنند قبل ازاینکه بتوانند ان را تشخیص دهند (ازمجموعه [ao]، [aæ]و[ai] .) درواقع.....اجرای ساده یک تغییربه [o] براساس تعین یک مصوت در [ao] کمترازتفسیر واجرا کردن ان به عنوان پاسخ جزیی طول می کشد. عصب شناسی به این اشاره میکند که...مراحل اولیه تجزیه وتحلیل جمله اطلاعاتی را ارائه می کند که بطورمستقیم قابل تغییربه اطلاعات مورد نیاز برای تولید جمله است. درسایه گفتار وتکراروتقلید تکرارگفتارمی تواند فوراً تکرار شود.آن همچنین بعد ازاینکه الگوی تلفظ توانست انجام شود درحافظه کوتاه مدت یا بلند مدت ذخیره می شود.آن به طورخودکارازدوحس شنوایی و اطلاعات قابل استفاده بصری درباره چگونگی تولید کلمه استفاده می کند.
طبیعت غیر ارادی تکرارگفتارتوسط کارل ورنیک ثبت شد، متخصص اعصاب دراواخرقرن نونزدهم، کسی که بیان کرد حرکات اولیه گفتار قبل از گسترش آگاهی عمل می کنند، درطبیعت انعکاسی و تقلیدی هستند.
گفتار مستقل
تقلید صدا در رشد قبل از درک گفتار و همچنین سخنان نامفهوم به وجود میآید:کودکان ۱۸ هفتهای بی اختیار کپی عبارات صوتی را همراه صداهای شبیه به وجود میآورند. تقلید مصوتها در ۱۲ هفتگی ظهور میکند.
آن مستقل از زبان مادری، مهارتهای زبانی، درک مطلب و هوش سخنگو است. بسیاری از مردم به خاطراوتیسم و روانی کلماتی را که شنیدهاند تقلید و تکرارمیکنند (اغلب صدای صحبتشان با دیگران) بدون اینکه بدانند چه چیزی را منعکس میکنند . بازتاب غیرارادی طنین کلمات و جملات دیگران تقریباً در نیمی از آنها با علایم مشخصه بیماری ژیل دلا تورت رخ میدهد . توانایی تکرار کلمات و غیرکلمات بدون فهم همچنین در زبان پریشی مختلط ورای مغزی جایی که به مقدار کمی با مخزن صدا شناسی کوتاه مدت مرتبط می باشد اتفاق می افتد.
این توانایی تکرار و تقلید صداهای سخن جداگانه در گفتار معمول رخ میدهد. سایه گفتار مدارکی را از مزیت ورودی/ خروجی قسمت گفتار فراهم کرده که از سایر اجزای سیستم گفتار جداست. پژوهش نروکنتیو همچنین شواهدی از یک رابطه مستقیم بین تحلیل ورودی صدا وبرنامه خروجی موتور یافتند.
==استقلال اجرا کننده== صداها می تواند از طریق تقلید به صدای تلفظ شده به رغم تفاوت آناتومی دستگاه آوازی در اندازه و شکل به خاطر جنسیت سن و تنوع اناتومی ترسیم کرد. چنین تنوع ساخت گسترده نقشه ورودی خروجی گفتارپیچیده ترازنگاشت حرکت تارهای صوتی است. شکل دهان بطور گستردهای متفاوت است: دندان پزشکان۳ شکل اساسی سقف دهان را تشخیص دادند. ذوزنقه بیضی و لوزی. شش نوع پایین بین دو فک. نه تا از دندانها مربوط به دندانهای قوسی و طیف وسیعی گسترده ای از ناهنجاریهای فک بالا و پایین مربوط است. صدای صوت نیزمی تواند به علت آسیب دندانی و پوسیدگی دندان تغییر کند.عوامل دیگری که نمیتواند مانع نقشه برداری موتورحسی لازم برای تقلید صدا شوند عیبهای دهانی شرم اوری هستند.مانند موی لبها-شکاف سقف دهان یا قطع نوک زبان –سیگار کشیدن-گاز گرفتن مدادودندان قروچه (زمانی که کلام مشخص نباشد).سینوسهای پارانازال بین افراد۲۰ –برابردرجه صدا فرق دارد ودروجود ودرجه عدم تقارن متفاوت است.
تفاوت تلفظ صدا درزبان
تقلید صدا بطوربالقوهای درطیف متنوعی ازواحدهای آوایی وانواع صداایجاد می شود.زبانهای دنیا آواهای بی صدایی را بکار می برند که محل تلفظ قابل تقلید درسیزده تارصوتی متفاوت است(از لبها تا چاکنای).این آواها می تواند بطور بالقوهای با یازده روش قابل تقلید ازصداها تلفظ شود(ازدماغ تا صداهای جانبی).گفتاررا می توان با توجه به لهجه اجتماعی-زیروبمی صدا-دانگ صدا وفردیت کپی کرد(ادا درآوردن برای سرگرمی).گفتاررا می توان به گونه ای شمرده بیان کرد که بطورقابل توجهی درسرعت-تون صدا –دانگ صدا بلندی وهیجان صدا وقفه انداخت.سخنان بیشتر در اشکال گوناگون وجود دارد مانند تصنیف-شعر-فریادونجوا.سخن قابل فهم را می توان با زیروبمی کاربری ودر گویشهای منطقه ای ولهجه های خارجی تو لید کرد.این جنبه ها به آسانی کپی می شوند:از مردم بخواهید گفتار را تکرار کنند-شبیه کلمات نه تنها صداهابلکه جنبه های دیگر تلفظ بدرستی تقلید می شوند از قبیل فرکانسهای اساس -بیان هجاهای دارای شوا صدا وطیف سیمانتیک لبها زمان شروع صدا ولهجه منطقه ای.
اندیشآوا
اَندیشآواها در زبان، الفاظی قراردادی هستند که با ویژگیهای آوایی خود واقعیات عالم واقع را بیان میکنند. برای نمونه در زبانی از زبانهای نیجریهای شمالی به نام مِرگی ظهور ناگهانی پرنده و پرواز آن را با لفظ بِوو بیان میکنند. در زبانهای گوناگون آن دسته از رخدادهای طبیعی که از سوی انسان به حالت لمسی، رنگ، شکل و فرم، صدا، عمل و حرکت تجربه میشوند را گاه با نمادهای آوایی مشخصی نامگذاری میکنند که این نمادها همان اندیشآواها هستند. صداهای تقلیدی از جانوران و غیره (نامآواها) هم جزء اندیشآواها هستند.
به عنوان مثال زیگزاگ آوایی را به نوعی حرکت (دیداری) نسبت میدهد.
تلفظ
تلفظ از مباحث ویژه دانش زبانشناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واجها میان اهل زبان پرداخته میشود. یک واژه بهگونههای متفاوتی تلفظ میگردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واجها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد. اختلال گفتاری نیز میتواند در نحوه تلفظ واژهها تغییر ایجاد کند.
آواشناسی
برای شناخت نحوه تلفظ واژهها و تفاوتهای آنها زبانشناسی شاخهای بنام آواشناسی دارد. آواشناسی به مطالعه خصوصیات آواهای یک زبان میپردازذ با اینحال از آنجا که واج کوچکترین واحد زبانیست که در معنی یک واژه تفاوت ایجاد میکند برای مطالعه پدیده تلفظ به واجشناسی رجوع میشود. تلفظ در واجشناسی دامنهای از تفاوتهای آوایی در بیان یک واژه است که تغییر معنایی ایجاد نکند.
واج
واج در زبانشناسی کوچکترین جزء مشخص کلام است که جایگزینی آن با جزئی دیگر تفاوت معنایی ایجاد میکند. واجها کوچکترین واحدهای آوایی مستقلی هستند که به کمک آنها تکواژها ساخته میشود (یک یا چند تکواژ تشکیل یک واژه میدهند). مثلاً کلمهٔ «ما» از دو واج «م» (/m/) و «ا» (/ɒ/) تشکیل شدهاست.
آواهايي را؛ که در سازمان آوايي هر زبان سبب تمايز معنايي ميان واژگان ميشوند و با ويژگيهاي آوايي بنياديني از ديگر آواها بازشناخته ميشوند و تجزيهناپذيرند، «واج» گويند.
نقش عمده واج «جداسازی واحدهای گفتاری از یکدیگر و ایجاد تمایز بین معانی واحدهای گفتاری است» و میتوان گفت از ترکیب واجها، به عبارت دیگر «از ترکیب واحدهای و قالبهای صوتی با واحدهای و قالبهای معنائی، سامانه ارتباط یعنی زبان بوجود میآید.
هر اجتماع زبانی خواه صورت نوشتاری برای زبان خود داشته باشد یا نه از شمار معدودی از واجها استفاده میکند که الزاما مشابه واجهای زبانهای دیگر نیستند. باصطلاح زبانشناسی همه زبانها واجی هستند یعنی واجهای هر زبان قابل تجزیه و توصیف میباشند و از تجزیه و تشخیص آنها تعداد واقعی واجهای آن زبان در یک مقطع زمانی مشخص، تعیین و روشن میشود. تا امروز معلوم شدهاست که «زبان هاوایی ۱۳ یعنی کمترین واجها و گونهای از زبانهای قفقازی ۷۵ یا بیشترین واجهای زبانهای شناخته شده را دارا هستند».
واجنویسهها در داخل / / نوشته میشوند و این سبک برگرفته از سبک واجنویسی جونز دنیل است.
تلفظ واجها نزد همهٔ گویشوران یک زبان لزوماً یکسان نیست، با این حال این تفاوتهای تلفظی به معنی وجود دو واج نیست. مثلاً [w] و [v] در زبان فارسی از لحاظ واجشناختی معادلاند، چرا که هیچ دو واژهای را (مسلماً با معنای متفاوت) نمیتوان یافت که در آنها تفاوت تنها در [w] و [v] باشد. در بعضی لهجههای فارسی «و» را [w] و در بقیه [v] تلفظ میکنند. اما همین دو صامت در زبان انگلیسی دو واج متفاوتاند چرا که جایگزینی یکی با دیگری در معنای کلمه تغییر ایجاد میکند. به جفتی حداقلی که تمایز دو واج را نشان میدهد جفت کمینه میگویند. با حسابی مشابه دو واج «م» و «ب» دو واج متفاوتاند چرا که در جفت کمینهٔ «ما» و «با» تنها با تغییر «م» به «ب» معنی تکواژ تغییر کردهاست.
باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً یکبهیک نیست. ممکن است بعضی واجها صورت مکتوب ندارند. مثلاً برای مصوتهای کوتاه در خط فارسی حرف جداگانهای وجود ندارد، اگرچه میتوان واجهای ـَـِـُ را در خط به کمک نشانههایی مشخص کرد. از طرف دیگر در فارسی تنها یک واج با صدای «ت» وجود میدارد در حالی که در الفبای فارسی دو حرف ت و ط یکسان (به صورت ت) تلفظ میشوند. از همین روست که تنها با تکیه بر صورت ملفوظ کلمه و بی توجه به زمینهٔ سخن دو کلمهٔ «حیات» و «حیاط» را باز نمیتوان دانست. ولی در زبان عربی که از خط آن در نوشتن زبان فارسی استفاده میشود ت و ط نشانهٔ دو واج متفاوتاند از این روست که عربیگویان «حیاط» و «حیات» را متفاوت تلفظ میکنند.
شاخهای از زبانشناسی که بررسی واجها میپردازد واجشناسی نام دارد.
نهاد (دستور زبان)
نهاد واژه یا گروهی از واژگان یک بند است که دربارهٔ آن خبری میدهیم. هر بند(جمله ساده) دارای دو بخش نهاد و گزاره است. نشانهٔ نهاد همخوانی آن با شناسهاست. نهاد معمولاً پیش از گزاره مینشیند.
نمونه: دانشجویان به اردوی علمی رفتند.
انواع نهاد
در یک بند دو گونه نهاد وجود دارد، فاعل و مسندالیه.
فاعل چیز و یا کسی است که کاری انجام میدهد. یعنی اینکه پیام بند به انجام عملی توسط او اختصاص دارد. برای نمونه
متین رزم بهار را دوست دارد.
مسندالیه چیز و یا کسی است که پیام بند درباره وجود یا بروز یک ویژگی در او است. برای نمونه
متین رزم عاشق است.
متین رزم عاشق شده است.
به بندی که دارای فاعل است بند فعلیه (در متون قدیمی جمله فعلیه) و به بندی که دارای مسندالیه است بند اسمیه (در متون قدیمی جمله اسمیه) گفته میشود.فعلیه یا اسمیه بودن بند ارتباط مستقیمی با فعل جمله دارد.
keywords : بهداد،سایت بهداد،مقالات بهداد
آوا، به صداهای گفتاری گویند. آواشناسی نیز دانش بررسی آواها و صداهای گفتاری است. این دانش که بخشی از زبانشناسی بشمار میآید با بررسی سرشت آواها و شیوههای تولید آنها سر و کار دارد.
واژهٔ «آوا» در اشعار شاعرانی چون رودکی، فردوسی، عنصری، منوچهری، ناصرخسرو، سنائی و خاقانی به کار رفته است.

آواشناسی
آواشناسی شاخه ای از زبان شناسی است که مطالعه اصوات گفتار انسان را تشکیل می دهدو با خواص فیزیکی اصوات گفتاری (آواها) ارتباط دارد که عبارتند از: تولید فیزیولوژیکی آن ها، خواص آکوستیک، درک مخاطب و وضعیت نروفیزیولوژیکی. از سوی دیگر، واج شناسی به تعیین مشخصات گرامری چکیده سیستم های اصوات مربوط می شود.
پیشینه
آواشناسی در سال 2500 پیش از میلاد مسیح در هند باستان مورد مطالعه قرار گرفته و تعریف پانینی از مکان و طرز گفتار اصوات صامت در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح به سانسکریت برمی گردد. امروزه الفبای هندی اصلی، حروف صمات خود را مطابق با دسته بندی پانینی منظم کرده اند. یونانیان باستان نیز نخستین افرادی تلقی می شوند که یک سیستم نوشتاری را برای الفبای آوایی ارائه کردند. آواشناسی مدرن با الکساندر ملویل بل آغاز شد که کتاب "گفتار مرئی" او سیستمی از نشانه های دقیق را برای نوشتن اصوات گفتاری فراهم می نمود. مطالعه آواشناسی در اواخر دهه نوزدهم به سرعت رشد کرد که بخشی از آن ناشی از ابداع آواسنج (فنوگراف) بود که اجازه می داد تا سیگنال گفتار ثبت شود. آواشناسان قادر بودند چندین بار سیگنال گفتار را بازپخش کرده و از فیلترهای آکوستیک برای آن سیگنال استفاده نمایند. اما برای انجام این کار باید قادر به استنتاج دقیق تری در مورد طبیعت آکوستیک سیگنال گفتار می بودند. لودیمار هرمان با استفاده از آواسنج ادیسون خواص طیفی اصوات صامت و صدادار را بررسی کرده و در این مقالات بود که اصطلاح "مرکب" برای نخستین بار معرفی شد. همچنین هرمان صداهای ضبط شده صداداری را که با آواسنج ادیسون ساخته شده بود، در سرعت های متفاوتی بازپخش کرد تا نظریات تولید حروف صدادار ویلیس و ویتستون را آزمایش کند.
زمینه های فرعی
آواشناسی به عنوان یک رشته تحقیقاتی دارای سه شاخه اصلی است:
آواشناسی تفصیلی به تفصیل گفتار مربوط می شود؛ یعنی موقعیت، شکل و حرکت تفصیل دهنده ها یا اعضای گفتاری مانند لب ها، زبان و تاهای دهانی
آواشناسی آکوستیک با آکوستیک گفتار ارتباط دارد: خواص طیف سنجی امواج صدای تولید شده توسط گفتار مانند فرکانس، شدت و ساختار هارمونیک آن ها.
آواشناسی ممیزی با درک گفتار متناسب است: درک، دسته بندی و شناسایی اصوات گفتاری و نقش سیستم ممیزی و مغز در این فرایند.
آوانگاری
آوانگاری فونتیک سیستمی برای نوشتن آوای اصوات است که در زبان گفتاری یا زبان ایمایی ایجاد می شود. در شناخته شده ترین سیستم برای آوانگاری فونتیک یعنی الفبای آوانگاری بینالمللی (IPA) از نقشه برداری یک به یک بین آواها و نمادهای نوشتاری استفاده می شود.طبیعت استانداردشده IPA به کاربران آن اجازه می دهد تا آواها، گویش ها و لحن های زبان های مختلف را به درستی و به طور جامع بنویسند.IPA , نه تنها برای مطالعه آواشناسی، بلکه برای آموزش زبان، بازیگری حرفه ای و آسیب شناسی گفتار ابزار مفیدی است.
کاربردها
کاربردهای آواشناسی عبارتند از:
آواشناسی مباحثه ای که عبارت است از کاربرد آواشناسی (علم گفتار) برای اهداف (قانونی) مباحثه ای
شناسایی گفتار یعنی آنالیز و آوانویسی گفتار ضبط شده با استفاده از یک سیستم کامپیوتری
ارتباط با واج شناسی
برخلاف آواشناسی، واجشناسی عبارت است از مطالعه چگونگی الگوپذیری اصوات و ایماها در داخل و بین زبان ها که چنین مسائلی را با سطوح و جنبه های دیگر زبان مرتبط می کند. آواشناسی با خواص تفصیلی و آکوستیک اصوات گفتاری، چگونگی تولید شدن آن ها و چگونگی درک آن ها ارتباط دارد. آواشناسان می توانند به عنوان بخشی از این بررسی به خواص فیزیکی کنتراست های صدای معنادار و یا معنای اجتماعی کدگذاری شده در سیگنال گفتار (مانند جنسیت، مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و غیره) بپردازند. با این حال یکی از بخش های اساسی تحقیقات انجام شده در زمینه آواشناسی به عناصر معنی دار موجود در سیگنال گفتار مربوط نمی شود. درحالی که به شکل گسترده ای در مورد این مسئله موافقت شده که واج شناسی ریشه در آواشناسی دارد، شاخه متمایزی از زبان شناسی است که به اصوات و ایماها به عنوان واحدهای چکیده (مانند ویژگی ها، واج ها، وزن ها، هجاها و غیره) و تغییر شرطی آن ها (مثلا از طریق قوانین آلوفونیک، محدودیت ها و یا قوانین اشتقاق آن ها) مربوط می شود.واج شناسی از طریق دسته ای از ویژگی های متمایز با آواشناسی ارتباط دارد که نمایش چکیده واحدهای گفتاری را برای ایماهای تفصیلی، سیگنال های آکوستیک و یا نمایش های ادراکی مجسم می کند.
آوانگار
آوانگار، یک نویسه است که نشانگر یک آوا (صدای گفتار) بوده و یا ترکیبی از چند آوا است (به مانند حروف الفبای لاتین). آوانگار با واژهنگار که نشانگر یک واژه یا تکواژ است، ناهمسان میباشد.
زبان معیار
زبانی است که دانش آموختگان و فرهیختگان آن را چه در نوشتار و چه در گفتار به کار میگیرند.زبان معیار آن گونهی زبانی است که در مطبوعات به کار میرود و در مدارس تدریس میشود. علاوه بر این، زبان گونهای است که افراد تحصیل کرده بدان تکلم میکنند و در پخش اخبار و سایر موقعیتهای مشابه به کار میرود.زبان معیار گونهای معتبر از یک زبان است که بیشتر به وسیلهی گویندگان تحصیلکردهای که در مراکز فرهنگی و سیاسی یک کشور زندگی میکنند، به کار میرود. این گونه غالباً زبان رسمی در آموزش، رسانههای گروهی، نوشتار و سایر موقعیتهای مشابه است.زبان معیار زبانی است که در ورای لهجههای محلی و اجتماعی رایج در یک کشور قرار دارد و وسیلهی ارتباط اجتماعی، علمی و ادبی کسانی است که ممکن است در شرایط دیگر به لهجههای محلی یا اجتماعی خاص خود تکلم کنند. این زبان معمولاً همان زبان درس خواندگان است و غالباً با زبان نوشتار یکی است.زبان معیار یکی از گونههای زبانی رایج در جامعه زبانی است که با تغییراتی كه در صورت و ساخت و نیز نقش و كاركرد آن ایجاد میگردد از سوی اكثر افراد جامعه زبانی به عنوان الگوی زبانی معتبر پذیرفته میشود و در نوشتارهای رسمی و گفتارهای برنامه ریزی شده به كار میرود.هر زبانی با توجه به شرایطی مانند تعلق اهل آن به منطقه جغرافیایی و طبقهی اجتماعی معین و جنسیت و قومیت و سن و تحصیلات سخنگویان، گونههای متعددی دارد که از میان آنها یک گونه اعتبار بیشتری دارد، این گونهی خاص زبان معیار نامیده میشود.
ویژگیها
با توجه به این تعریف باید دید که چه گونهای از زبان میتواند به آن درجه برسد که دانش آموختگان و فرهیختگان آن را به کار گیرند. به نظر بارچ گونه زبانی که بتواند به طور طبیعی به زبان معیار تبدیل شود باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
یک گروه معتبر سیاسی و اقتصادی و تحصیلی آن را به کار برند.
دارای ادبیات تاریخی و نویسندگان بزرگ باشد.
در یک منطقه مرکزی جغرافیایی رواج داشته باشد.
همچنین رنجبر نیز سه ویژگی دیگر بدان میافزاید:
سهولت گویش.
تعداد گویشوران اصیل و غیر اصیل در مقایسه با سایر گونههای زبان.
محبوبیت و مقبولیت گویش در بین گویشوران سایر گویشها.
زبان رسمی
زبان رسمی به زبانی گفته میشود که به طور قانونی در کشور، و یا منطقهای از کشور که از توانایی وضع قوانین خاص آن منطقه برخوردار است، انتخاب شدهاست.
معمولاً زبان رسمی زبانی انتخاب میشود که اکثریت جمعیت به آن سخن گویند (زبان ملی). اما به دلیل وجود جامعههای چندزبانه و یا به دلیل حفظ وحدت ملی یک کشور ممکن است که این دو بر هم منطبق نباشند و یا زبان ملی یکی از زبانهای رسمی باشد.
همچنین برخی سازمانهای جهانی، جهت ساماندهی ارتباطات و جلسات، برای امور خود زبان رسمی تعریف میکنند. برای نمونه، سازمان ملل متحد، شش زبان به عنوان زبان رسمی تعریف کرده است.
زبان مشترک
زبانی است که به عنوان زبان میانجی برای برقراری ارتباط سخن گویان زبانها و گویشهای گوناگون، در مقیاس کشوری، به کار میرود. زبان رسمی و زبان مشترک در ایران فارسی است، اما همیشه این دو با زبان معیار منطبق نیستند، مثلاً یک کرمانشاهی و یک اصفهانی با آنکه هر دو از زبان رسمی و مشترک برای ارتباط برقرار کردن با هم استفاده میکنند ولی مشخصاً زبان معیار را به کار نمیبرند.
زبان گفتاری
گفتار صورت اصیل و ابتدایی زبان است. در زبان معیار گفتاری تلفظ و ویژگیهای لهجهای و آهنگی کلام بیشترین اهمیت را دارد. گونهٔ زبان معیار در ایران آن است که در بین افراد تحصیل کرده و دارای پایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر رایج است. به علت مرکزیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تهران، زبان گفتاری رایج در بین تحصیلکردگان تهران، زبان معیار گفتاری در ایران است. زبان معیار گفتاری با زبان محاوره یکی است.رخی از نویسندگان نیز زبان گفتاری را زبان شکسته مینامند.
زبانگونهٔ فردی
گونهٔ فردی نظام زبانی یا به عبارت دیگر شیوهٔ خاص گفتار (و نوشتار) یک فرد معین است، در نظام کلی یک زبان بخصوص.
زبانگونهٔ سنی
سن نیز میتواند از عوامل ایجاد تفاوت در گونهٔ زبانی باشد، مثلاً واژگان، ساختارهای دستوری و آواهای زبانی که جوانان به کار میبرند گاهی با آنچه سالخوردگان به کار میبرند متمایز است.
زبانگونهٔ شغلی و تحصیلی
که از آن به عنوان «زبان حرفه ای(کَنت)» نیز یاد میشود. افرادی که عضو یک جامعهٔ حرفهای هستند و یا تحصیلات مشترکی دارند، دارای اشتراکاتی هستند که گونهٔ شغلی و تحصیلی را به وجود میآورند. البته زبانهای رمزی و تفننی (آرگو) مانند زرگری را نمیتوان از گونههای زبان حرفهای به شمار آورد.
زبانگونهٔ جنسی
جنسیت گاهی باعث بروز تفاوتهایی در سطح واج، واژگان و یا دستور میشود، چنانکه برخی اصطلاحات و یا ساختها در فارسی زنانهاست و برخی مردانه و مثلاً مردی را که اصطلاحات زنانه به کار میبرد در فرهنگ ما « اِ وا خواهر» مینامند.
زبانگونههای جغرافیایی
که از آن به عنوان لهجهنیز یاد میشود و از مشخصههایی است که به محل تولد و سکونت مربوط میشود مثلاً لهجهٔ اصفهانی، لهجهٔ کرمانی و ...
زبانگونههای اجتماعی – اقتصادی
طبقات اجتماعی گوناگون در هر جامعه، الگوهای رفتاری درون گروهی مشترک دارند... رفتار زبانی نیز به طور کلی بخشی از رفتار اجتماعی محسوب میشود.
زبان عامیانه
زبان عامیانه گونهای است که در میان قشرهای بی سواد و کم سواد و دارای مشاغل کم اعتبار رواج دارد.
تکرار گفتار
تکرار گفتار (به انگلیسی: Speech Repetition) توسط یک شخص، از واکهی گفته شده که توسط شخص دیگری ساخته شدهاست، تولید میشود. (تکرار گفتار) مستلزم داشتن این توانایی است که افراد صدایی را که از تلفظ صوتی شخص دیگری میشنوند، دریافت کرده و بصورت آوای خروجی مشابهی، از دستگاه صوتی خود تولید کنند.
این تقلید خروجی ورودی گفتار، اغلب بطور مستقل از درک گفتار رخ میدهد. مثل دنبال کردن گفتار، زمانی که یک شخص بطور ناخودآگاه کلمات شنیده شده درگوشی تلفن را بیان میکند. یا شرایط آسیب شناختی پژواک، گویی چنان که افراد خودشان کلماتی را که از راه دور میشنوند، تکرار میکنند. این ارتباط برای تکرار گفتار کلمات در مغز برای تکرار گفتار جدا شدهاست. تکرار گفتار در جریان روند گفتار پسین اتفاق میافتد، درحالی که درک گفتار در جریان روند گفتار پیشین رخ میدهد. تکرارها اغلب توسط این مسیر در جملات فی البداهه بطور فوری یا بعد از تاخیر در حافظه واج شناسی ناآگاهانه ثبت شدهاند.
در انسان، توانایی برای ترسیم تلفظ صوتی ورودی شنیداری، در خروجی متحرک، درسطح بالایی توسعه یافتهاست. در این میان توانایی کپی کردن، یک نقش بحرانی را درپیشرفت سریع یک بچه در کلمات گفته شدهاش ایفا میکند. در بچههای بزرگتر و بزرگسالان هم اهمیت این موضوع هنوز باقیمانده است. چرا که این امر آنها را به ادامه یادگیری نامها و کلمات جدید و زبانی دیگر قادر میسازد. چنین تکراری برای ترویج زبان از یک نسل به نسلی دیگر هم ضروری است. به علاوه اینطور پیشنهاد شده بوده که واحدهای واجی که خارج از گفتار ساخته شده، بوسیله روند توسعه و ارسال کلمات انتخاب شدهاند. بدلیل اینکه بچهها ترجیحاً کپی کردن کلمات واحدهای ابتدایی را به لحاظ آسانتر بودن، تقلید میکردند.
فراگیری
تقلید صدا به سرعت اتفاق می افتد. کلمات میتوانند در ۲۵۰-۳۰۰ میلی ثانیه هر دو طبیعی (درطی سایه گفتار وهنگام تکرار گفتار توسط افراد عقب افتاده).تقلید ازهجای سخن شاید حتی سریعتراتفاق بیفتد.مردم صدای دوم درهجای [ao]را زودترتقلید می کنند قبل ازاینکه بتوانند ان را تشخیص دهند (ازمجموعه [ao]، [aæ]و[ai] .) درواقع.....اجرای ساده یک تغییربه [o] براساس تعین یک مصوت در [ao] کمترازتفسیر واجرا کردن ان به عنوان پاسخ جزیی طول می کشد. عصب شناسی به این اشاره میکند که...مراحل اولیه تجزیه وتحلیل جمله اطلاعاتی را ارائه می کند که بطورمستقیم قابل تغییربه اطلاعات مورد نیاز برای تولید جمله است. درسایه گفتار وتکراروتقلید تکرارگفتارمی تواند فوراً تکرار شود.آن همچنین بعد ازاینکه الگوی تلفظ توانست انجام شود درحافظه کوتاه مدت یا بلند مدت ذخیره می شود.آن به طورخودکارازدوحس شنوایی و اطلاعات قابل استفاده بصری درباره چگونگی تولید کلمه استفاده می کند.
طبیعت غیر ارادی تکرارگفتارتوسط کارل ورنیک ثبت شد، متخصص اعصاب دراواخرقرن نونزدهم، کسی که بیان کرد حرکات اولیه گفتار قبل از گسترش آگاهی عمل می کنند، درطبیعت انعکاسی و تقلیدی هستند.
گفتار مستقل
تقلید صدا در رشد قبل از درک گفتار و همچنین سخنان نامفهوم به وجود میآید:کودکان ۱۸ هفتهای بی اختیار کپی عبارات صوتی را همراه صداهای شبیه به وجود میآورند. تقلید مصوتها در ۱۲ هفتگی ظهور میکند.
آن مستقل از زبان مادری، مهارتهای زبانی، درک مطلب و هوش سخنگو است. بسیاری از مردم به خاطراوتیسم و روانی کلماتی را که شنیدهاند تقلید و تکرارمیکنند (اغلب صدای صحبتشان با دیگران) بدون اینکه بدانند چه چیزی را منعکس میکنند . بازتاب غیرارادی طنین کلمات و جملات دیگران تقریباً در نیمی از آنها با علایم مشخصه بیماری ژیل دلا تورت رخ میدهد . توانایی تکرار کلمات و غیرکلمات بدون فهم همچنین در زبان پریشی مختلط ورای مغزی جایی که به مقدار کمی با مخزن صدا شناسی کوتاه مدت مرتبط می باشد اتفاق می افتد.
این توانایی تکرار و تقلید صداهای سخن جداگانه در گفتار معمول رخ میدهد. سایه گفتار مدارکی را از مزیت ورودی/ خروجی قسمت گفتار فراهم کرده که از سایر اجزای سیستم گفتار جداست. پژوهش نروکنتیو همچنین شواهدی از یک رابطه مستقیم بین تحلیل ورودی صدا وبرنامه خروجی موتور یافتند.
==استقلال اجرا کننده== صداها می تواند از طریق تقلید به صدای تلفظ شده به رغم تفاوت آناتومی دستگاه آوازی در اندازه و شکل به خاطر جنسیت سن و تنوع اناتومی ترسیم کرد. چنین تنوع ساخت گسترده نقشه ورودی خروجی گفتارپیچیده ترازنگاشت حرکت تارهای صوتی است. شکل دهان بطور گستردهای متفاوت است: دندان پزشکان۳ شکل اساسی سقف دهان را تشخیص دادند. ذوزنقه بیضی و لوزی. شش نوع پایین بین دو فک. نه تا از دندانها مربوط به دندانهای قوسی و طیف وسیعی گسترده ای از ناهنجاریهای فک بالا و پایین مربوط است. صدای صوت نیزمی تواند به علت آسیب دندانی و پوسیدگی دندان تغییر کند.عوامل دیگری که نمیتواند مانع نقشه برداری موتورحسی لازم برای تقلید صدا شوند عیبهای دهانی شرم اوری هستند.مانند موی لبها-شکاف سقف دهان یا قطع نوک زبان –سیگار کشیدن-گاز گرفتن مدادودندان قروچه (زمانی که کلام مشخص نباشد).سینوسهای پارانازال بین افراد۲۰ –برابردرجه صدا فرق دارد ودروجود ودرجه عدم تقارن متفاوت است.
تفاوت تلفظ صدا درزبان
تقلید صدا بطوربالقوهای درطیف متنوعی ازواحدهای آوایی وانواع صداایجاد می شود.زبانهای دنیا آواهای بی صدایی را بکار می برند که محل تلفظ قابل تقلید درسیزده تارصوتی متفاوت است(از لبها تا چاکنای).این آواها می تواند بطور بالقوهای با یازده روش قابل تقلید ازصداها تلفظ شود(ازدماغ تا صداهای جانبی).گفتاررا می توان با توجه به لهجه اجتماعی-زیروبمی صدا-دانگ صدا وفردیت کپی کرد(ادا درآوردن برای سرگرمی).گفتاررا می توان به گونه ای شمرده بیان کرد که بطورقابل توجهی درسرعت-تون صدا –دانگ صدا بلندی وهیجان صدا وقفه انداخت.سخنان بیشتر در اشکال گوناگون وجود دارد مانند تصنیف-شعر-فریادونجوا.سخن قابل فهم را می توان با زیروبمی کاربری ودر گویشهای منطقه ای ولهجه های خارجی تو لید کرد.این جنبه ها به آسانی کپی می شوند:از مردم بخواهید گفتار را تکرار کنند-شبیه کلمات نه تنها صداهابلکه جنبه های دیگر تلفظ بدرستی تقلید می شوند از قبیل فرکانسهای اساس -بیان هجاهای دارای شوا صدا وطیف سیمانتیک لبها زمان شروع صدا ولهجه منطقه ای.
اندیشآوا
اَندیشآواها در زبان، الفاظی قراردادی هستند که با ویژگیهای آوایی خود واقعیات عالم واقع را بیان میکنند. برای نمونه در زبانی از زبانهای نیجریهای شمالی به نام مِرگی ظهور ناگهانی پرنده و پرواز آن را با لفظ بِوو بیان میکنند. در زبانهای گوناگون آن دسته از رخدادهای طبیعی که از سوی انسان به حالت لمسی، رنگ، شکل و فرم، صدا، عمل و حرکت تجربه میشوند را گاه با نمادهای آوایی مشخصی نامگذاری میکنند که این نمادها همان اندیشآواها هستند. صداهای تقلیدی از جانوران و غیره (نامآواها) هم جزء اندیشآواها هستند.
به عنوان مثال زیگزاگ آوایی را به نوعی حرکت (دیداری) نسبت میدهد.
تلفظ
تلفظ از مباحث ویژه دانش زبانشناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واجها میان اهل زبان پرداخته میشود. یک واژه بهگونههای متفاوتی تلفظ میگردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واجها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد. اختلال گفتاری نیز میتواند در نحوه تلفظ واژهها تغییر ایجاد کند.
آواشناسی
برای شناخت نحوه تلفظ واژهها و تفاوتهای آنها زبانشناسی شاخهای بنام آواشناسی دارد. آواشناسی به مطالعه خصوصیات آواهای یک زبان میپردازذ با اینحال از آنجا که واج کوچکترین واحد زبانیست که در معنی یک واژه تفاوت ایجاد میکند برای مطالعه پدیده تلفظ به واجشناسی رجوع میشود. تلفظ در واجشناسی دامنهای از تفاوتهای آوایی در بیان یک واژه است که تغییر معنایی ایجاد نکند.
واج
واج در زبانشناسی کوچکترین جزء مشخص کلام است که جایگزینی آن با جزئی دیگر تفاوت معنایی ایجاد میکند. واجها کوچکترین واحدهای آوایی مستقلی هستند که به کمک آنها تکواژها ساخته میشود (یک یا چند تکواژ تشکیل یک واژه میدهند). مثلاً کلمهٔ «ما» از دو واج «م» (/m/) و «ا» (/ɒ/) تشکیل شدهاست.
آواهايي را؛ که در سازمان آوايي هر زبان سبب تمايز معنايي ميان واژگان ميشوند و با ويژگيهاي آوايي بنياديني از ديگر آواها بازشناخته ميشوند و تجزيهناپذيرند، «واج» گويند.
نقش عمده واج «جداسازی واحدهای گفتاری از یکدیگر و ایجاد تمایز بین معانی واحدهای گفتاری است» و میتوان گفت از ترکیب واجها، به عبارت دیگر «از ترکیب واحدهای و قالبهای صوتی با واحدهای و قالبهای معنائی، سامانه ارتباط یعنی زبان بوجود میآید.
هر اجتماع زبانی خواه صورت نوشتاری برای زبان خود داشته باشد یا نه از شمار معدودی از واجها استفاده میکند که الزاما مشابه واجهای زبانهای دیگر نیستند. باصطلاح زبانشناسی همه زبانها واجی هستند یعنی واجهای هر زبان قابل تجزیه و توصیف میباشند و از تجزیه و تشخیص آنها تعداد واقعی واجهای آن زبان در یک مقطع زمانی مشخص، تعیین و روشن میشود. تا امروز معلوم شدهاست که «زبان هاوایی ۱۳ یعنی کمترین واجها و گونهای از زبانهای قفقازی ۷۵ یا بیشترین واجهای زبانهای شناخته شده را دارا هستند».
واجنویسهها در داخل / / نوشته میشوند و این سبک برگرفته از سبک واجنویسی جونز دنیل است.
تلفظ واجها نزد همهٔ گویشوران یک زبان لزوماً یکسان نیست، با این حال این تفاوتهای تلفظی به معنی وجود دو واج نیست. مثلاً [w] و [v] در زبان فارسی از لحاظ واجشناختی معادلاند، چرا که هیچ دو واژهای را (مسلماً با معنای متفاوت) نمیتوان یافت که در آنها تفاوت تنها در [w] و [v] باشد. در بعضی لهجههای فارسی «و» را [w] و در بقیه [v] تلفظ میکنند. اما همین دو صامت در زبان انگلیسی دو واج متفاوتاند چرا که جایگزینی یکی با دیگری در معنای کلمه تغییر ایجاد میکند. به جفتی حداقلی که تمایز دو واج را نشان میدهد جفت کمینه میگویند. با حسابی مشابه دو واج «م» و «ب» دو واج متفاوتاند چرا که در جفت کمینهٔ «ما» و «با» تنها با تغییر «م» به «ب» معنی تکواژ تغییر کردهاست.
باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً یکبهیک نیست. ممکن است بعضی واجها صورت مکتوب ندارند. مثلاً برای مصوتهای کوتاه در خط فارسی حرف جداگانهای وجود ندارد، اگرچه میتوان واجهای ـَـِـُ را در خط به کمک نشانههایی مشخص کرد. از طرف دیگر در فارسی تنها یک واج با صدای «ت» وجود میدارد در حالی که در الفبای فارسی دو حرف ت و ط یکسان (به صورت ت) تلفظ میشوند. از همین روست که تنها با تکیه بر صورت ملفوظ کلمه و بی توجه به زمینهٔ سخن دو کلمهٔ «حیات» و «حیاط» را باز نمیتوان دانست. ولی در زبان عربی که از خط آن در نوشتن زبان فارسی استفاده میشود ت و ط نشانهٔ دو واج متفاوتاند از این روست که عربیگویان «حیاط» و «حیات» را متفاوت تلفظ میکنند.
شاخهای از زبانشناسی که بررسی واجها میپردازد واجشناسی نام دارد.
نهاد (دستور زبان)
نهاد واژه یا گروهی از واژگان یک بند است که دربارهٔ آن خبری میدهیم. هر بند(جمله ساده) دارای دو بخش نهاد و گزاره است. نشانهٔ نهاد همخوانی آن با شناسهاست. نهاد معمولاً پیش از گزاره مینشیند.
نمونه: دانشجویان به اردوی علمی رفتند.
انواع نهاد
در یک بند دو گونه نهاد وجود دارد، فاعل و مسندالیه.
فاعل چیز و یا کسی است که کاری انجام میدهد. یعنی اینکه پیام بند به انجام عملی توسط او اختصاص دارد. برای نمونه
متین رزم بهار را دوست دارد.
مسندالیه چیز و یا کسی است که پیام بند درباره وجود یا بروز یک ویژگی در او است. برای نمونه
متین رزم عاشق است.
متین رزم عاشق شده است.
به بندی که دارای فاعل است بند فعلیه (در متون قدیمی جمله فعلیه) و به بندی که دارای مسندالیه است بند اسمیه (در متون قدیمی جمله اسمیه) گفته میشود.فعلیه یا اسمیه بودن بند ارتباط مستقیمی با فعل جمله دارد.
keywords : بهداد،سایت بهداد،مقالات بهداد